مـباهـلـه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تنهایی» ثبت شده است

محدّثین و مورّخین روایت کرده اند:

هرگاه دردها و غم هاى جامعه براى مولاى متّقیان ، امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام غیر قابل تحمّل مى گشت ؛ و مى خواست درد دل خود را بیان نماید با خود زمزمه و درد دل مى نمود.
و آن حضرت معمولا به تنهائى از شهر کوفه خارج مى شد و حوالى بیابان غَرىّ نجف اشرف گوشه اى را بر مى گزید؛ و روى خاک ها مى نشست و دردهاى درونى خود را با آن فضاى ملکوتى بازگو مى نمود.
در یکى از روزهائى که حضرت به همین منظور رفته بود، ناگهان شخصى را مشاهده کرد که بر اشترى سوار و جنازه اى را جلوى خود قرار داده است و به سمت آن حضرت در حرکت مى باشد.
همین که آن شخص شتر سوار نزدیک حضرت امیر علیه السلام رسید، سلام کرد و حضرت جواب سلام او را داد و سؤ ال نمود: از کجا آمده اى ؟
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۲۳
پیام غدیر