
در اسلام غدیر، حکومت ملکِ طلقِ حاکم نیست. اصلا ملک او نیست، عاریت است و امانت. تمام کسانی که در این حکومت، پست و مقام دارند، امانت دارانند. در فرهنگ علوی، پست و منصب، صراط است؛ نه نردبان ترقی و ثروت. اسلام علی، امانت را ضدّ خیانت می داند و «خیانت را در آتش[1]».
علی (علیه السلام) علاوه بر اینکه خودش به طور مستقیم بر کارگزاران و عاملانش آگاهی و اشراف دارد، جاسوسان و مخبرانی هم برمی گزیند تا به شکل نامرئی و پنهانی، عاملان و پست دارانِ حکومتی و رفتارشان را رصد کنند و به امام گزارش کنند.
در فرهنگ غدیر، بر مردم و رفتار مردمان، جاسوس نمی نهند، بلکه بر کارگزاران و حاکمان جاسوس می گزارند.
شبکه بازرسی مخفی و علنی حکومت علی، بر مردم نبود، بلکه بر خود حکومت و حاکمان بود.
در چند جای نهج البلاغه و دیگر کتب، نامه هایی می بینیم که امام (علیه السلام) برای عاملانش در شهرها و کشورهای مختلف می نویسد و از واژه «عین: جاسوس» یا «عیون: جاسوسان» استفاده می کند. جاسوسانم برایم خبر آورده اندکه تو (ای والی و ای حاکم) چنین و چنان کرده ای[2]!
در عهدنامه اش، به مالک اشتر فرمان می دهد که