گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است
این بس مرا که سایه ی مهر تو برسر است
دولت به کام و محنت گردون حرام باد
تا ساغرت بگردش و تامی به ساغر است
ای دل چرا به غیر خدا تکیه می کنی؟
امید ما و لطف خدا از که کمتر است؟
گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است
این بس مرا که سایه ی مهر تو برسر است
دولت به کام و محنت گردون حرام باد
تا ساغرت بگردش و تامی به ساغر است
ای دل چرا به غیر خدا تکیه می کنی؟
امید ما و لطف خدا از که کمتر است؟
در سال دهم هجرت، به دستور الهی، آخرین سفر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به مکه برای تعلیم حج و اعلام ولایت ائمه (علیهم السلام) آغاز شد. در این سفر بیش از یکصد و بیست هزار نفر آن حضرت را همراهی کردند که در شرایط آن زمان سابقه نداشت.
بلافاصله پس از پایان مراسم حج، اعلام شد همه حجاج از مکه خارج شوند و برای برنامه ای مهم در غدیر خم - که کمی قبل از محل جدا شدن کاروان ها بود ـ حضور یابند.
سه روز پس از پایان مراسم حج، سیل جمعیت به سوی غدیر حرکت کردند.
با توجه به بررسی کتابهای تفسیری و تاریخی موجود، اعم از شیعه و سنی، این نتیجه به دست آمد که آیهی مباهله اختصاص به پیامبر اکرم و اهلبیت او دارد. با این وجود تعداد محدودی از اهل سنت به سبب غرضورزی که با جریان شیعه و پیروان مکتب اهلبیت(ع) دارند، در خصوص این آیه شبهاتی را مطرح نموده و با خارج کردن آن از جریان آلپیامبر(ص)، سعی در خدشه وارد کردن به فضیلت اهلبیت(ع) نمودند.(1)
اهم ایراداتی که به تفاسیر وارد نمودهاند از این قرار است:
شبههی اول. وجود کلمات و عبارات جمع در آیه
جالبترین آیهای که خود بزرگان اهل سنت، آن را قویترین و با فضیلتترین و مهمترین آیه در حق امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و حسنین (علیهما السلام) میدانند، آیه مباهله است:
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ (1)
و زمخشری میگوید:
1)نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
کفی و کف علی فی العدل سواه.
دست من و دست علی، در گسترش عدالت یکسان هست.(1)
یعنی همان آیه مباهلهای که حضرت علی (علیه السلام) را نفس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در تمام فضائل، جز نبوت شمرده است، این هم یکی از مصادیق آنهاست.
2)ابن عساکر و سیوطی از ابن عباس نقل میکنند که میگوید: