نامه حضرت محمد (ص) که به نجرانی ها تحویل داده شد، اثر ها و پی آمد های ضد و نقیضی در پی داشت.
1) نفرت شدید و بدگویی آنها پشت سر حضرت محمد (ص) توأم با کینه و غضب.
2) ترس شدید اسقف اعظم نجرانیها و استمداد از آراء و نظرات بزرگان دیگر.
فلما قرء الاسقف الکتاب قطع به و ذعر ذعرا شدیدا.
درباره این نامه و محتوی و مطالبی که در آن بوده در تاریخ به صورت های مختلف ثبت شده است که به چند صورت آن اشاره می کنیم:
1) سیوطی در تفسیر الدر المنثور می نویسد: که پیامبر اکرم (ص) پیش از نزول سوره طس سلیمان (سوره نمل) به اهل نجران نوشت.
بسم الله الرحمن الرحیم
نتایج مباهله
اثبات حقانیت پیامبراعظم صلى الله علیه و آله یکى از مهم ترین نتایج مباهله، اثبات حقانیت پیامبر است. اگر حضرت به حقانیت خود اطمینان و ایمان نداشت، هیچ گاه همراه عزیزترین افراد خانواده اش به میدان مباهله در نمى آمد. به همراه داشتن اهل بیت علیهم السلام در این جریان بدان معناست که پیامبر به راست گویى خود اطمینان و یقین کامل داشت. ازاین رو، با جرئتى خاص، عزیزترین و محبوب ترین کسان خود را در معرض هلاک قرار داد. وجود اهل بیت علیهم السلام در این جریان بزرگ، خود، دلیل محکمى بر اثبات حقانیت پیامبر است؛ چنان که اسقف اعظم نجرانیان نیز به این امر اشاره کرد.
وعده عذاب، دلیل حقانیت
پیامبر به انجام گرفتن مباهله اهتمام مى ورزید و در عین حال به نجرانیان خبر داد که چنانچه با آن حضرت مباهله کنند، عذاب حق تعالى بر آنها نازل خواهد شد. اگر حضرت به حقیقت خویش یقین نداشت، هیچ گاه این گونه اصرار نمى کرد و اهتمام نمى ورزید.
جریان مباهله از دو نظر بر صحت و ثبوت نبوت پیامبردلالت دارد:
هنگامی که هیئت نجرانی پیامبر را در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد بر حق نمی بود چنین بر مباهله جرئت نمی کرد. اگر با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک می شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند».
تداوم سنتهای پیامبران پیشین
شیوه مقابله با مخالفین
روز خجسته و مبارک
شکوه و عظمت حادثه مباهله آن روز تاریخی را بهعنوان یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ اسلام قرار داد و آن روز بهعنوان روز جشن و شادی و شکرگزاری به درگاه حق و بهعنوان یادآور عظمت اصحاب کساء در حافظه تاریخ ثبت شد. به همین جهت در روز 24 ذیالحجه، همانند عید غدیر آداب ویژهای منظور شده است که برخی از اعمال آن روز عبارت است از:
آشکار شدن ذلت دشمنان اسلام
ماجرای
مباهله نشان داد که هر کس به هر عنوان با دین اسلام مخالفت نماید، دچار شکست و ذلت
ابدی خواهد شد؛ و سرنوشت انسانهای لجوج و خودخواه که به هر بهانهای از پذیرش حق
و منطق صحیح سرباز میزنند، همانند نصارای نجران با خذلان و خواری توأم خواهد شد
که وعده الهی حق است و پیروزی حق بر باطل از سنتهای تغییرناپذیر اوست. آنان آنچنان
از عظمت روحی و معنوی پیامبر صلیالله علیه و آله مرعوب شده بودند که بدون لحظهای
درنگ از مباهله دست کشیده و در کوتاهترین مدت به خواستههای پیامبر صلیالله علیه
و آله تن دادند و این مصداق همان آیه شریفه است که میفرماید:
جلوهای از عزت اسلام
ماجرای مباهله موجب شد تا عظمت و حقانیت اسلام بر تمامی مردم اثبات شده و صداقت گفتار رسول اکرم صلیالله علیه و آله و ادعاهای وحیانی آن حضرت بیش از گذشته آشکار گردد. این واقعه یکی دیگر از دلایل نبوت و کرامتهای آن حضرت به شمار میآید. بیتردید مباهله، در تقویت ایمان مسلمانان و تضعیف روحیه منافقان و مخالفان تأثیری بسزا داشته است.
دلیلی بر فضیلت اهلبیت علیهمالسلام
ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم». پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.
جزئیات واقعه مباهله که بیش از یک ماه طول کشیده، براى نسل امروز ناشناخته است. مباهله، ماجرایى تاریخى است که در سال هاى آخر عمر پیامبر رخ داد و با نامه اى از سوى آن حضرت به مسیحیان آغاز شد. به دنبال آن، مسیحیان در مجلس عمومى خود، پیش گویى کتاب هاى آسمانى را درباره آن حضرت خواندند. سپس نمایندگان نجران به مدینه سفر کردند و پس از مناظره با پیامبر، محکوم شدند. آن گاه قرار شد میان آن حضرت و نجرانیان مباهله برگزار شود و دو طرف، اثبات حقانیت خود را به خدا واگذار کردند تا هر کدام حق را مى داند و کتمان مى کند، به عذاب الهى گرفتار شود. آیه قرآن نیز مبنى بر اجراى مباهله نازل شد و مقام باعظمت اهل بیت علیهم السلام را به همه فهمانید.
اصل مباهله
اصل مباهله آن است که دو نفر یا دو گروه پس از مناظره و استدلال در برابر یکدیگر، به نتیجه اى که مقبول دو طرف باشد،
شصت دانشمند مسیحی در
بیرون مدینه ایستادهاند و چشم به دروازه مدینه دوختهاند تا محمد با لشکری از
یاران خود، از شهر خارج شود و در مراسم مباهله حضور پیدا کند.
تعداد زیادی از مسلمانان
نیز در کنار دروازه شهر و در اطراف مسیحیان و در طول مسیر صف کشیدهاند تا بیننده
این مراسم بینظیر و بیسابقه باشند.
نفسها در سینه حبس شده و
همه چشمها به دروازه مدینه خیره شده است.
سرپرست هیأت مسیحی علت بیاعتنایی پیامبر را سؤال میکند، و پاسخ امیرالمومنین علی (ع) این است:
مدینه اولین باری است که میهمانانی چنین غریبه را به خود میبیند. کاروانی متشکل از شصت میهمان ناآشنا که لباسهای بلند مشکی پوشیدهاند، به گردنشان صلیب آویختهاند، کلاههای جواهرنشان بر سر گذاشتهاند، زنجیرهای طلا به کمر بستهاند و انواع و اقسام طلا و جواهرات را بر لباسهای خود نصب کردهاند.
مشخص شدن افراد اهل بیت از لحاظ قرآنی(خداوند) توسط آیه مباهله که تایید کننده این افراد در آیه تطهیر و حدیث کساء نیز می باشد
مسلم میگوید: (1)
وقتی آیه شریفه:
فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ (2) نازل شد:
وقتی از « خلیل بن احمد »درباره فضائل علی(ع) پرسش شد،گفت:
کیف اصف رجلاً کتم اعادیه محاسنه و حسداً و احبّائه خوفاً و ما بین الکلمتین ملأالخائفین؛ (1)
چگونه میتوانم مردی را توصیف کنم که دشمنانش از روی حسادت و دوستانش از ترس(دشمنان)محاسن او را پنهان نمودند، در بین این دو رفتار شرق و غرب عالم محامدش را فراگرفته است.
ابن عباس میگوید پیامبر اکرم(ص) فرمود:
سوال:
بعضى از اهل سنت می گویند ما مثل شما قضیه غدیر را قبول داریم، اما شما سخنان پیامبر را به امامت تفسیر می کنید، در حالى که ما از آن دوستى می فهمیم. و ما هم على علیه السلام را دوست داریم و به او احترام می گذاریم. نظر شما در این باره چیست؟
پاسخ:
یکى از گمانه ها در معناى سخن پیامبر که فرمود: «من کنت مولاه فعلى مولاه» ولایت محبت است چرا که واژه ولایت در محبت نیز به کار رفته است.
لیکن در اینجا چند نکته را باید در نظر داشت:
یک. اگر نظر کسانى که مسأله ولایت محبت را مطرح می کنند این است که چنین مبنایى هم در کنار دیگر مراتب ولایت مانند امانت و پیشوایى در کلام پیامبر نهفته است سخن قابل قبولى است و هیچ تضادى با دیدگاه شیعه ندارد.
چنین انگاره اى مؤید قول کسانى از بزرگان اهل سنت مانند ابن طلحه شافعى (متوفى 654) و ... می باشد[1]. او پس از توضیحاتى درباره اینکه خداوند على علیه السلام و پیامبر صلى الله علیه و آله را در آیه مباهله نفس یگانه معرفى کرده است در همین باره می گوید: