محبت و علاقه پیامبر(ص) به علی(ع)
عایشه میگوید: هنگامی که رسول خدا(ص) به حالت احتضار درآمد فرمود: ادعوا الیّ حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید، من به سراغ ابی بکر رفتم و او را احضار نمودم. وقتی ابابکر بر پیغمبر داخل شد حضرت نظری به سوی او افکند سپس از او روی گردانید و (برای مرتبه دوم) فرمود: «ادعوا الیّ حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید. آنگاه حفصه عمر را احضار کرد پیغمبر همان گونه که از ابیبکر روی گردانید از عمر نیز روی گرداند. عایشه گوید: من گفتم وای بر شما پیغمبر علی بن ابی طالب(ع) را میخواند، سوگند به پروردگار جز علی را نمیخواهد. پس رفتند سراغ علی (ع)، وقتی که پیغمبر علی را دید، او را محکم به سینه چسبانید آنگاه در گوش آن حضرت هزار حدیث بیان فرمود که هر حدیثی راهگشای هزار حدیث بود.
از ابن عباس نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
صد البته که محبّتهای پیامبر اکرم(ص) به علی صرف محبّت عاطفی نیست بلکه بر اساس لیاقتها و کمالاتی است که مولا علی(ع) دارا میباشد .
من احبّ علیّاً فقد احبّنی...؛( کنزالعمّال، متقی هندی، بیروت، مؤسسة الرساله، ج 11، ص 622، حدیث 33024.) هر کس علی را دوست بدارد به من محبّت ورزیده است.
و فرمود:
محبّک محبّی و مبغضک مبغضی؛( همان، روایت 33023.)
دوستدار تو دوست من است، و دشمن تو دشمن من.
شخصی از پیامبر اکرم(ص) پرسید:
یا رسول اللّه انّک تحبّ علیّاً؟ قال: او ماعلمت انّ علیّاً منّی و انا منه؛( المناقب ، ص 64.)
ای رسول خدا علی(ع) را دوست میداری؟ فرمود: مگر نمیدانی که علی از من و من از اویم.
مناقب با اسنادش از رسول خدا نقل میکند که آن حضرت فرمود:
انّ اللّه عزّ و جلّ امرنی بحبّ اربعةٌ من اصحابی و اخبرنی انّه یحبّهم. قلنا: یا رسول اللّه من هم؟ فلکنّا یحبّ ان یکون منهم، فقال: الا انّ علیّاً منهم ثم سکت، ثمّ قال: الا انّ علیّاً منهم ثمّ سکت؛( همان، ص 69، حدیث 42.)
براستی خدای عزیز و جلیل مرا امر کرده است به دوستی چهارنفر از اصحاب، و خبر داد مرا که خداوند(نیز) آنها را دوست میدارد، گفتم: ای رسول خدا آنها کیستند؟ پس هر یکی از ماها دوست داریم جزو آنان باشیم. پس فرمود: آگاه باشید علی از آنهاست، سپس سکوت کرد، دوباره فرمود: به راستی علی از آنهاست و سکوت کرد.»
خصال صدوق، جامعه مدرسین، ج 2، ص 651.
علیّ منّی مثل رأسی من بدنی؛( المناقب، همان، ص 144، روایت 167.) علی نسبت به من مانند سر است نسبت به بدن.