هرکه برای دنیا اندوهناک شود، در واقع از قضای خداوند خشمگین شده است.
مَن اَخَذ َ دینَه من افواهِ الرّجال اَزالتهُ الرجال و من اخذ دینه مِنَ الکتاب و السُنّه زالت الجبال ولم یزل
کسی که دینش را از دهان مردم بگیرد، مردم دینش را از او می گیرند و کسی که دینش را از کتاب و سنت بگیرد دین او پابرجاست، هرچند کوه ها نابود شوند.

اَللَّهُمَّ یَا مَنْ
لاَ یَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ وَ یَا مَنْ لاَ یَنْدَمُ عَلَى الْعَطَاءِ
اى خداوندى که در
برابر نعمتهایى که بندگانت را ارزانى مى دارى به پاداشت رغبتى نیست.اى خداوندى که
از بخشیدن پشیمان نمى شوى.
وَ یَا مَنْ لاَ
یُکَافِئُ عَبْدَهُ عَلَى السَّوَاءِ
اى خداوندى که
پاداش عمل بنده را نه برابر عمل، بلکه بیش از آن مى دهى.

با توجه به کلام امام علی(ع) در نهج البلاغه؛ چگونه عبادتی، عبادت آزادگان خواهد بود؟
امام علی(ع) عبادتهای مردم را با توجه به اهداف و انگیزههای موجود در آنها، به سه نوع تقسیم میکند:
«إِنَّ
قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً
عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا
اللهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار».[1]

با علم٬ معرفت خداوند و توحید او حاصل می شود٬
به وسیله ی علم صله ی رحم انجام٬ و حلال از حرام شناخته می شود
و علم پیشوای عقل٬ تابع آن است و سعادتمندان بدان الهام می یابند و تیره بختان٬ محروم می شوند.
منبع : البحار ١/١۶۶

قـالَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله:
مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنْـظُرَ اِلى آدَمَ فى عِلْمِهِ وَاِلى نُوحٍ فى تَقْواهُ وَاِلى اِبْراهیـمَ فى حِلْمِهِ وَ اِلى مُوسى فى هَیْبَتِهِ وَ اِلى عیسى فى عِبادَتِهِ فَلْیَنْظُرْ اِلى عَلِىِّ بْنِ اَبى طالبٍ علیهم السلام.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
هر که مى خواهد به
« آدم » و علم او

حضرت علی(ع) در نهج البلاغه شناخت دشمن را رمز
بینش معرفی می کند و می فرماید:
واعلموا انکم لن
تعرفوا الرشد، حتی تعرفوا الذی ترکه ولن تأخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی
نبذه...؛
«و
بدانید که رشد نمی یابید مگر که ترک کنندگان آن را بشناسید و هرگز به کتاب خدا چنگ
نمی زنید، مگر که فروفکننده آن را چنانکه باید، شناخته باشید.»
امیرالمومنین علی(ع) ماهیت دشمنان اسلام را چنین معرفی می کند
قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ
(عَلَیْهِ السلام) : إغْتَنِمُوا الدُّعاءَ
عِنْدَ خَمْسَةِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَةِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ
الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ،
وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّیْنِ لِلشَّهادَةِ، وَ عِنْدَدَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ لَیْسَ لَها حِجابٌ دوُنَ الْعَرْشِ. 
موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى
سبیل اللّه ـ موقع ناراحتى و آه کشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت دعا نیست.
أمالى صدوق : ص 97، بحارالأنوار: ج 90، ص 343، ح 1.

امام علی(ع) در خطبه۴۰ نهج البلاغه، به هفت فائده از فوائد و برکات و آثار حکومت اشاره می کند که بعضی جنبه معنوی دارد و بعضی جنبه مادی؛
نخست این که، در سایه حکومت او مومن به کار خویش ادامه می دهد و راه خود را به مقام قرب الی الله می پیماید: «یَعْمَلُ فِی اِمْرَتِهِ الْمُوْمِنُ».
امام علی دراهمیت دادن صدقه در ماه رجب فرمودند:هر کس در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند روز قیامت در بهشت او را به ثوابی گرامی می دارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر بشری خطور نکرده است.(1)
امیر المؤمنین علیه السّلام در فضیلت روزه ماه رجب فرمودند:
1. مجلسی، بحارالانوار، ج97، ص26.
2. فضائل الأشهر الثلاثة شیخ صدوق، ص 38؛ امالى صدوق ص 435 مجلس 81 ح 1، بحار الانوار ج 97 ص 34 ح 8


در خبر است:
چیزى به رسم هدیّه نوروزى خدمت امیرالمومنین (علیه السلام) تقدیم شد، حضرت پرسیدند: این چیست؟ عرض کردند: یا امیرالمومنین! امروز نوروز است. حضرت علی(علیه السلام)فرمودند: هر روز را براى ما نوروز سازید.
عیدتون مبارک


در گفتگوى هارون الرشید با موسى بن جعفرعلیه السلام آمده است که هارون پرسید چرا شیعیان شما از تعبیرشان در مورد شما به «یابن رسول الله» دست برنمى دارند در حالى که شما فرزند على و فاطمه هستید و فاطمه ظرف تولد فرزند بود. در واقع فرزند به پدر منسوب مى گردد نه مادر. آن حضرت پس از استشهاد به آیه 84 سوره انعام (و وهبنا له اسحق و یعقوب کلا هدینا و نوحا…) اضافه فرمودند که همه امت اسلام از نیکوکار و بدکار اتفاق دارند که چون آن شخص نجرانى را پیغمبر به مباهله فراخواند در کساء او جز على و فاطمه و حسن و حسین کس دیگرى نبود و خداوند فرمود «فمن حاجک فیه من بعد…» پس تأویل «ابنائنا» حسن و حسین و تأویل «نسائنا» فاطمه و تأویل «انفسنا» على بن ابى طالب بود. (1)
1) شیخ مفید، الاختصاص، ص 54؛ شروانى، ما روته العامة من مناقب اهل البیت، ص 85، به نقل از الصواعق المحرقه، و نظیر این حدیث در عیون اخبار الرضا نقل شده است که علامه طباطبائى در المیزان، ذیل آیه مباهله آن را ذکر کرده است و نیز علىبن عیسى الاربلى، کشف الغمة، ج 2، ص .778

ابوجعفر احول از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که به آن حضرت برخى از امورى
را که مردم در حق آنها منکرند گفتم.
حضرت فرمود بدانان بگو که قریش مى گفتند ما آن «اولوالقربى» هستیم که غنیمت براى آنهاست. (1) سپس [در پاسخ ]بدین منکرین گفته شد که رسول خدا در روز بدر براى جنگ جز اهل بیت خویش را حاضر نکرد و به هنگام مباهله [که انتظار مى رفت عذاب بر یکى از دو طرف نازل شود] على و حسن و حسین و فاطمه سلام الله علیهم اجمعین را آورد.
پس آیا براى آنها [یعنى اهل بیت که در بدر و در مباهله حاضر بودند] تلخى و براى اینها [یعنى قریش ]شیرینى باشد. (2)
نکته قابل توجه در این روایت آن است که حضور اهل بیت در واقعه مباهله به مانند حضور خویشان رسولخدا در بدر دانسته شده است.
در جریان مراسم حج و در صحراى منى امام حسین بن على، بنى هاشم و بزرگان از اصحاب رسول خدا را جمع کرد و در اثنا خطبه اى که خواند از آنان در مورد فضائل پدرش على بن ابى طالب اقرار گرفت. در این خطبه مفصل نیز به واقعه مباهله و حضور على و همسرش فاطمه و دو فرزندش اشاره شده است و چنین آمده است:
قال انشدکم الله أتعلمون ان رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم حین دعا النصارى من اهل نجران الى المباهلة لم یأت إلا به و بصاحبته و إبنیه؟
قالوا اللهم نعم.

آن حضرت بعد از صلح با معاویه در حضور او خطبه اى خواند و در ضمن آن فرمود جدم در روز مباهله از میان جانها پدرم و از میان فرزندان مرا و برادرم حسین را و از میان زنان فاطمه مادرم را آورد پس ما اهل او و گوشت و خون او هستیم. ما از او هستیم و او از ماست.
عبارت آن حضرت چنین بود «ایها الناس انا ابن البشیر و انا ابن النذیر و انا ابن السراج المنیر… فاخرج جدى یوم المباهلة من الانفس ابى و من البنین انا و اخى الحسین و من النساء فاطمة امى فنحن اهله و لحمه و دمه و نحن منه و هو منا».
قرآن میفرماید:
فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ (1)
علماء نصارای نجران که نزدیک مدینه بودند، نزد پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) آمدند و گفتگو کردند. ولی سخنان پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) در علمای نصارای نجران اثر بخش نبود. بنا شد با یکدیگر مباهله کنند. یعنی نصارای نجران و پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) عزیزترین افرادشان را بیاورند و با هم مباهله کنند. یعنی بگویند:

یکی دیگر از شبهات مهم در خصوص آیه مباهله و روایات مربوط به آن، ادعای ساختگی بودن احادیث و روایات مربوط به آن است.
محمد رشیدرضا (1865ـ1935م) در همین خصوص چنین مینویسد:
و مصادر هذه الروایات الشیعه و مقصدهم منها معروف و قد اجتهدوا فی ترویجها مااستطاعوا حتی راجت علی کثیر من اهل السنه...؛(1) مصادر این روایات مربوط به شیعه است و منظور و مقصود آنها نیز معلوم است. آنها در ترویج این روایات به اندازه توان خود کوشش نمودند و بدین وسیله این روایات در میان بسیاری از اهل سنت رایج گشته است.
نقد و بررسی