عاشورا برخواسته از انحراف امت اسلام(بخش سوم)
مظلومیت اهلبیت در همان روزهاى اول
هنوز صداى پیامبر در فضاى غدیر در گوش مردم طنینانداز بود که میفرمود: خدایا دوستان على را دوست بدار و دشمنانش را دشمندار، که به خانه فاطمه (س) هجوم آوردند، عمر صدا زد به خدا قسم کسانى که در خانه متحصن هستند باید براى بیعت با ابوبکر خارج شوند و گرنه خانه را با ساکنان آن آتش میزنم!
یکى گفت: در این خانه فاطمه است، جواب داد گرچه او باشد[1] نقل کردند که عمر در روز بیعت چنان بر شکم فاطمه زد که محسن را سقط کرد و عمر فریاد میزد خانه را با هر که در آن است آتش زنید و در خانه نبود جز على و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام[2]
هنوز صداى پیامبر در فضاى غدیر در گوش مردم طنینانداز بود که میفرمود: خدایا دوستان على را دوست بدار و دشمنانش را دشمندار، که به خانه فاطمه (س) هجوم آوردند، عمر صدا زد به خدا قسم کسانى که در خانه متحصن هستند باید براى بیعت با ابوبکر خارج شوند و گرنه خانه را با ساکنان آن آتش میزنم
و سرانجام حضرت على (ع) را با وضعیتى بس ناهنجار براى بیعت به مسجد بردند و با شمشیر کشیده او را به بیعت تهدید نمودند، حادثه آنقدر تأسفبار بود که ابوبکر هنگام مرگ آرزو میکرد ای کاش من معترض خانه فاطمه نمیشدم هرچند کار به جنگ میکشید.[3]
و به دنبال آن مسأله فدک پیش آمد و دست خاندان پیامبر را با جعل یک حدیث، از این پشتوانه اقتصادى کوتاه کردند و به دنبال آن خمس که حق مسلم اهل بیت بود از خاندان پیامبر دریغ شد.
[1] داستان تهدید خانه حضرت فاطمه را به آتش، بزرگان اهل سنت همانند جوهرى در السقیفه و ابن قتیبه در الامامه و السیاسه و طبرى در تاریخ خود و ابن ابى الحدید در شرح نهجالبلاغه ج 1 نقل نمودهاند.
[2] ملل و نحل شهرستانى در مسأله یازدهم از متفردات نظام.
[3] تاریخ طبرى ج 2 ص 619، ذهبى در میزان الاعتدال ج 3 ص 215 و ابن قتیبه در الامامه و السیاسه (السبعه السلف ص 16(