وقایع روزهای اول محرم
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۲ ق.ظ
در
این روز پیکی از کوفه آمد و کاروان حسینی؛ که با اصرار حر به سوی نینوا در حرکت بودند
به شهر و یا آبادی غاضریه رسیدند.
پیک از سوی عبیدالله برای حر پیامی آورد، که حسین را یا
وادار به بیعت کن یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و
منتظر دستور بعدی باشد.
حر امام را از مضمون نامه آگاه کرد.
امام فرمود: ای حر ما را
رها کن در این قریه اقامت کنیم، حر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک عبیدالله است که
کارهای مرا زیر نظر دارد، من ازخواسته تو معذورم.
امام و یارانشان، حرکت کردند و به دشتی بـی آب
و علف رسیدند.
اسب امام ایستاد، امام فرمود نام این زمین چیست؟
زهیر گفت:
نامهای مختلف دارد، یکی از نام هایش عقر و نام دیگرش کربلا است.
امام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمهها را
بپادارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین میرفتیم اینجا استراحت
کرد و از خواب بیدار شد و گفت در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حسین در آن
خون غوطهور است.
شیخ عباس قمی از کتاب ملهوف نقل کرده در روز دوم سال 61
حضرت امام حسین علیهالسلام به زمین کربلا ورود فرمود و چون به آن زمین رسید،
پرسید که این زمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا مىنامندش. چون نام کربلا شنید گفت:
«اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء».
پس فرمود: این موضع کرب و بلا و محل مِحنت و عنا است، فرود
آیید که این جا منزل و محل خیام ما است. این زمین جاى ریختن خون ما است و در این
مکان قبرهاى ما واقع خواهد شد. (1)
روزی که کاروان امام حسین علیهالسلام به کربلا رسید روز
دوم محرم سال 61 هجری قمری بود. پس از این روز، کار بر آنان سخت شد و هر روز
محاصره سپاه کوفه تنگ و تعداد آنان افزوده میشد به نحوی که امام علیهالسلام جنگ
را قطعی میدانست. (2)
(1). شیخ
عباس قمی، وقایع الایام، ص 222
(2). مرکز مطالعات و پاسخگویی
به شبهات حوزه علمیه قم.
۹۶/۰۷/۰۱