بررسی برخی شبهات
با توجه به بررسی کتابهای تفسیری و تاریخی موجود، اعم از شیعه و سنی، این نتیجه به دست آمد که آیهی مباهله اختصاص به پیامبر اکرم و اهلبیت او دارد. با این وجود تعداد محدودی از اهل سنت به سبب غرضورزی که با جریان شیعه و پیروان مکتب اهلبیت(ع) دارند، در خصوص این آیه شبهاتی را مطرح نموده و با خارج کردن آن از جریان آلپیامبر(ص)، سعی در خدشه وارد کردن به فضیلت اهلبیت(ع) نمودند.(1)
اهم ایراداتی که به تفاسیر وارد نمودهاند از این قرار است:
شبههی اول. وجود کلمات و عبارات جمع در آیه
با توجه به روایات و تفاسیری که در خصوص این آیه بیان شد، تنها کسانی که در این واقعهی تاریخی همراه پیامبر حضور داشتند، اهل بیت ایشان (علی، فاطمه و حسنین) بودند.
برخی اهل سنت همین استعمال کلمات جمع را در آیه (ابنائنا، نسائنا و انفسنا) بهانه قرار دادند برای رد حضور اهلبیت و شرکتکنندگان در جریان مباهله را، مؤمنین و اصحاب پیامبر میدانند.(2)
پاسخ شیعه
1. خداوند در این آیه آوردن خویشان و فرزندان را به هر دو گروه مسلمان و مسیحیان امر نموده، بنابراین امر فقط مربوط به شخص پیامبر نبوده است. (3)
2.مراد خدا در آیه این بوده که هر یک از دو گروه باید تمام فرزندان، زنان و خویشان نزدیک خود را به صحنه بیاورند. رسول اکرم نیز برای امتثال فرمان خداوند متعال، تمام نزدیکان خود را به میدان آورد؛ لکن تعداد آنها از یک زن و دو فرزند و یک مرد تجاوز نمیکرد و اگر بیشتر از اینها بودند، حتما بقیه را هم در این قضیه دخالت میداد.(4)
3. همچنین علاوه بر این آیه، در بسیاری از آیات دیگر نیز داریم که فعل و عبارت به صورت جمع آمده و لکن به شخص معینی اشاره دارد؛ مانند آیهی ذیل: (5)
«لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ» (6)
«خداوند، سخن آنها را که گفتند: خدا فقیر است و ما بىنیازیم، شنید.»
بر اساس اعتراف عدهای از مفسربن، گویندهی این سخن شخص خاصی به نام "حی بن احطب" و یا "نحاص" بوده است. (7)
شبههی دوم. سن کم حسنین
نکته دیگری که این نویسنده مغرض در بیانات خود آن را زیر سؤال برده، سن کم امام حسن و امام حسین(ع) در این واقعهی تاریخی است. به نظر او حسنین(ع) در روز مباهله به سن تکلیف نرسیده و در واقع غیر بالغ بودهاند؛ در نتیجه مستحق ثواب نبوده و افضل صحابه به شمار نمیآیند. (8)
در جواب این سؤال باید گفت که اولاً انتخاب این دو نفر برای شرکت در مباهله توسط پیامبر اکرم(ص) صورت پذیرفته است و اگر شخص دیگری برتر از این دو بزرگوار وجود داشت، قطعا رسول خدا(ص) او را انتخاب مینمود؛(9) بنابراین آوردن حسن و حسین، برتری آنها نسبت به دیگران دلالت میکند.(10)
ثانیاً رسیدن به کمالات و ازدیاد درک و فهم در افراد، به سن زیاد و بلوغ سنی آنها بستگی ندارد؛ همچنانکه حضرت یحیی(ع) بنا بر آیات قرآن مجید در سن طفولیت، به مقام نبوت نائل گشته و حضرت عیسی(ع) نیز در گهواره به اذن خداوند متعال سخن گفته و ادعای نبوت و پیامبری نمود. (11)
شبههی سوم. دلالت تعبیر "نفس" بر امیرالمؤمنین(ع)
از جمله اشکالات دیگری که در این مورد گرفته شده، نسبت دادن تعبیر "انفسنا" به حضرت علی(ع) است؛ درحالیکه معنی این کلمه (خودمان) به گویندهی سخن (پیامبر) برمیگردد و علیبن ابیطالب شخص دیگری غیر از متکلم است؟(12)
در جواب این سؤال گفتهاند که: چون شخص پیامبر(ص) دعوت کنندهی مسیحیان به مباهله بود، طبیعتا و در عالم خارج شخص دعوت کننده و دعوت شونده نمیتواند یکی باشد؛ بدین معنی که انسان در بین جمع، خود را به آنچه در نظرش است دعوت نمیکند؛ لذا آوردن لفظ "انفسنا" که گویندهی آن حضرت محمد(ص) است، باید شخصی غیر از خود ایشان باشد.(13)
از سویی دیگر احادیث زیادی از وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) نقل شده که در آن علی(ع) را نفس خویش معرفی نموده است؛ از جمله، حضرت در حدیثی میفرمایند:
«علی(ع) از من و من از علی(ع) هستم. گوشت او از گوشت من و خون او از خون من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است.» (14)
در حدیث دیگری آمده است که: «علی نفس من است.»(15)
همچنین اجماع شیعه و اهل سنت است که حضرت علی(ع) در این واقعه حضور داشته و غیر از پنج تن آلعبا کس دیگری همراه پیامبر(ص) نبوده است. پس بدون شک علی، نفس پیامبر بوده که در آیهی مباهله معرفی شده است. (16)
علاوه بر آن، در آیهی شریفه کلمهی "أبناءنا" به حسنین(ع) اشاره میکند و عبارت "نساءنا" دلالت بر حضرت زهرا(س) دارد؛ در نتیجه با تطبیق دادن الفاظ آیه با تفاسیر و روایاتی که دربارهی آن نازل شده، میتوان به دلالت واژهی "انفسنا" بر وجود مبارک علیبن ابیطالب(ع) پی برد. بنابراین اگر این آیه در مورد علی(ع) مصداق پیدا نمیکرد، حضور ایشان در داستان مباهله محلی از اعراب نداشت (17) و پیامبر که در مقام امتثال امر خداوند بود، هیچگاه او را با خود به صحنهی مباهله نمیبرد.(18)
(1). تفسیر نمونه، ج2، ص582.
(2). محمد، رشیدرضا؛ المنار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1423ق، چاپ اول، ج3، ص283.
(3).المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، ص240.
(4).تفسیر تسنیم، ج14،ص473.
(5).صادقى تهرانى، محمد؛ الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامى، 1365ش، چاپ دوم، ج5، ص179.
(6).آل عمران/181.
(7).ابن عاشور، محمدبن طاهر؛ التحریر و التنویر، بیتا، ج3، ص297 و مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص898.
(8). محمد، رشیدرضا؛ المنار، ج3، ص283.
(9).تفسیر نمونه، ج2، ص587.
(10).حائرى تهرانى، میر سیدعلى؛ مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، تهران، ناشر: دارالکتب الاسلامیه، 1377ش، ج2، ص212.
(11).طوسى، محمدبن حسن؛ التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بىتا، ج2، ص 485. مریم/12 و 30.
(12).المنار، ج3، ص283.
(13).حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد؛ تفسیر اثنا عشرى، میقات، 1363ش، چاپ اول، ج2، ص128.
(14). البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، ص483.
(15).آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج1، ص294.
(16).تفسیر اثنا عشرى، ج2، ص128.
(17).مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص764.
(18). تفسیر تسنیم، ج14،ص473 و تفسیر نمونه، ج2، ص587.
if so then you will absolutely get nice knowledge.