حدیث یوم الدار
حدیث یومُ الدّار، مشهور به حدیث یوم الإنذار و حدیث عشیره، روایتی از پیامبر اکرم(ص)که در آن، از خویشاوندان خود میخواهد دعوت او را بپذیرند و اسلام بیاورند و در ضمن آن به وصایت و خلافت بلافصل علی بن ابی طالب(ع) تصریح میکند. بنابر منابع تاریخی، حدیثی و تفسیری، این حدیث پس از آن صادر شد که در سال سوم بعثت، طبق آیه ۲۱۴ سوره شعراء مشهور به آیه انذار، پیامبر مامور شد تا خویشاوندان نزدیک خویش را به اسلام دعوت کند.
این حدیث از جمله ادلّۀ متکلمان امامیه در اثبات خلافت بلافصل و وصایت امام علی(ع) است.
به نقل منابع تاریخ اسلام و تفسیر قرآن، با نزول آیه انذار در سال سوم بعثت، پیامبر(ص) به علی(ع) دستور داد غذایی فراهم کند و فرزندان عبدالمطلب را به میهمانی فرابخواند تا در این جلسه فرمان الهی را اجرا و آنان را به اسلام دعوت کند. حدود ۴۰ نفر از جمله ابوطالب، حمزه و ابولهب به میهمانی آمدند. گفتهاند که غذا به ظاهر اندک بود و برای آن جمعیت کافی نبود؛ اما همگی خوردند و سیر شدند و چیزی از آن کم نشد. بدین رو، ابولهب گفت: «محمد جادو کرده است.» سخنان ابولهب، مجلس را از طرح دعوت پیامبر(ص) خارج کرد و پیامبر(ص) از طرح موضوع منصرف شد و جلسه بدون اخذ نتیجه پایان یافت. با دستور پیامبر(ص) بار دیگر علی(ع) مأموریت یافت که با همان ترتیب قبلی غذا تهیه و از خویشاوندان پیامبر(ص) دعوت کند. بار دوم و یا سوم پیامبر(ص) پس از صرف غذا فرمود:
- «یا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ إِنِّی وَاللَّهِ مَا أَعْلَمُ شَابّاً فِی الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِأَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُکُمْ بِهِ إِنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِخَیرِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَ قَدْ أَمَرَنِی اللَّهُ تَعَالَی أَنْ أَدْعُوَکُمْ اِلَیهِ فَأَیکُمْ یؤَازِرُنِی عَلَی هَذا الْأَمْرِ عَلَی أَنْ یکُونَ أَخِی وَ خَلِیفَتِی فِیکُم؟
- ای فرزندان عبدالمطلب! به خدا قسم در میان عرب، جوانی را سراغ ندارم که چیزی بهتر از آنچه من برای شما آوردهام، برای قومش آورده باشد. من خیر دنیا و آخرت را برای شما آوردهام. خدا به من فرمان داده است تا شما را به سوی او فراخوانم، اکنون کدامیک از شما مرا یاری میکند تا برادر من و (وصی و) جانشین من در میان شما باشد؟»
کسی پاسخ نداد. علی(ع) که از همه کوچکتر بود، گفت: «ای پیامبر خدا! من تو را یاری میکنم». پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید».[1]
جمعیت برخاستند؛ در حالی که میخندیدند و به ابوطالب میگفتند: «محمد امر کرد که از پسرت اطاعت کنی و به حرف او گوش فرا دهی.»
مورخان و مفسران با نامها و تعابیر متعددی از این رویداد یاد کردهاند.[2]
- طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۲۷۹؛ طوسی، ج۸، ص۶۷؛ ابن طاووس، ج۱، ص۲۱؛ حسکانی، ج۱، ۵۴۳.
- ↑ رجوع کنید به: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۳-۶۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۵۴-۵۰؛ ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۶، ص۱۵۳-۱۵۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۲۰۶؛ بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۱۸۹-۱۸۶؛ فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص۳۰۰؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۹۷؛ حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۴۳-۵۴۲؛ ابن هشام، السیره النبویه، ج ۱، ص۲۶۲. *******در منابع تاریخی و روایی، از روز و واقعه کشته شدن عثمان بن عفان نیز به «یوم الدار» تعبیر شده است (برای نمونه نک: ثقفی، ج۱، ص۱۸۰؛ ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۶۶؛ حلی، ص۳۰۲؛ مفید، الفصول المختاره، ص۹۶؛ ابن مزاحم، ص۵۵.)