مـباهـلـه

عاشورا برخواسته از انحراف امت اسلام(بخش پنجم)

چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۴۲ ب.ظ

نتیجه تصویری برای ممانعت از تدوین و نشر احادیث پیامبر

ممانعت از تدوین و نشر احادیث پیامبر


یکى از حوادث تأسف‌بار و جبران‌ناپذیر، اقدام خلیفه اول و دوم در جلوگیرى از نوشتن و حتى روایت و بازگو کردن احادیث پیامبر است،

اخبار مربوط به ممانعت عمر از تدوین و جمع‌آوری حدیث از نظر شیعه و سنى متواتر است، توجیه آن‌ها این بود که به خاطر کثرت احادیث و اختلاف آن‌ها و یا تدوین آن‌ها، مردم از قرآن روگردان می‌شوند و کتاب خدا را رها می‌کنند، آرى عمر قبلاً نیز در مقابل پیامبر وقتى حضرت فرمود: براى شما چیزى بنویسم که هرگز گمراه نشوید، در مقابل حضرت گفته بود، کتاب خدا کافی است، حتى ابوبکر که پانصد حدیث از پیامبر جمع‌آوری کرده بود، همه آن‌ها را آتش زد.[1]

و در همین راستا عمر به شهرها نامه نوشت که اگر کسى حدیثى را از پیامبر نوشته باید آن را از میان ببرد[2] و خود او نیز وقتى دید حدیث بسیار شده است، به مردم دستور داد تا همه را نزد او آوردند، سپس ‍ فرمان داد تا همه را طعمه حریق سازند.[3]

او افرادى مثل عبدالله ابن مسعود و ابا درداء و ابا مسعود انصارى را حبس نمود، تنها به این جرم که از پیامبر زیاد حدیث نقل می‌کنند، آن‌ها در مدینه ممنوع الخروج بودند تا بعد از عمر، که عثمان آن‌ها را آزاد کرد.[4]

و در روایت دیگرى آمده است که عمر ابن خطاب از دنیا نرفت تا اینکه اصحاب پیامبر چون عبدالله ابن حذیفه و ابادرداء و اباذر و عقبه ابن عامر را از اطراف گرد آورد و گفت: این احادیثى که در اطراف از پیامبر پخش کرده‌اید چیست؟ گفتند: آیا از این کار نهى می‌کنی؟ گفت: نه ولى نزد من باشید و تا من زنده‌ام حق ندارید از من جدا شوید، از شما حدیث می‌گیریم و یا بر شما رد می‌کنیم، بدین‌سان بود که تا عمر زنده بود نزد او ماندند.[5]

و ابوبکر به بهانه اختلاف در احادیث می‌گفت: از پیامبر چیزى حدیث نقل نکنید و هر کس از شما سؤال کرد بگوئید: میان ما و شما کتاب خداست.[6]

قرظه ابن کعب گوید: عمر به مشایعت ما که به عراق می‌رفتیم آمد و گفت: می‌دانید چرا شما را مشایعت کردم؟ گفتیم: می‌خواستی ما را احترام کنى، گفت: علاوه بر آن، کارى هم داشتم، شما نزد مردمى می‌روید که زمزمه‌ای مانند زمزمه زنبور عسل (در خواندن قرآن) دارند، آن‌ها را با احادیث پیامبر سرگرم نکنید، من نیز شریک شما خواهم بود، به همین جهت بود که هر وقت به قرظه می‌گفتند براى ما حدیث بگو می‌گفت: عمر ما را منع کرده است.[7]

و به همین جهت بود که اصحاب پیامبر از نقل احادیث اجتناب می‌ورزیدند و  بهانه این کار، گاهى شبهه ایجاد اختلاف و احادیث کاذب و گاهى اعراض مردم از قرآن و گاهى زیاد و کم شدن سهوى در احادیث ذکر می‌شود.



[1] کنزالعمال ج5،ص237 و عماد ابن کثیر در مسند صدیق از حاکم نیشابورى (النص و الاجتهاد)

[2] کنز العمال شماره 4862 و جامع بیان العلم

[3] طبقات ابن سعد ج5،ص140

[4] تذکره الحفاظ ذهبى و ابن عساکر (اضواء على السنه المحمدیه)

[5] تذکره الحفاظ ذهبى و ابن عساکر (اضواء على السنه المحمدیه)

[6] مآخذ قبل.

[7] حاکم در مستدرک ص 102 جلد 1 (اضواء على السنه المحمدیه)

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۹
پیام غدیر